Tuesday, January 27, 2009

اخلاص عمل

عرض مرام
روزهایی که برای تمرین درسهای فاکولتۀ ادبیات، در کابل، به خانۀ دوست و همدرس خویش به کارتۀ پروان می رفتم، در همسایگی آن دوست، تقریباً هر روز شخصی را می دیدم که عینک بر چشم و کتاب در دست، بی حرکت در آستانۀ درایستاده بود. کتاب را با دو دست نزدیک چشم گرفته و نگاهش جز صفحات کتاب جای دیگری را نگران نبود. گاهی می شد که من هنگامی در برابر آن خانه می رسیدم که او به آخر صفحه یی رسیده بود و برگ می گردانید و نگاهی هم به بیرون از مرز کتاب می انداخت. این بود که فرصت را دریافته سلام می گفتم و پاسخی آهسته می شنیدم. این منظره را آن قدر به تکرار دیدم که هنوز یکی از تابلوهایی که درگالری ضمیرم باقی است، تابلو تمام قدی از اوست. قاب، یا به گفتۀ فرنگی مآبها فرِم تابلو، چارچوب در خانه است و این تابلوپس از چهل و سه سال هنوز هم در نهانخانۀ یادم در کنار دیگر چیزهای به یادماندنی باقی است.
گرچه در کابل، در سالهای دهۀ پنجاه، گاهی همدیگر را می دیدیم، اما دیدارهای بیشتری در مشهدِ خراسان داشتیم. ایشان دوست و همنشین شادروان استاد سید جلال الدین آشتیانی بود و گاهی هم برای بنده افتخار همصحبتی و استفاده از محضر ایشان میسر می شد، اما اقامت ایشان در خراسان کوتاه بود و سالها از هم دور ماندیم، تا هفت سال پیش که بنده به کانادا رسیدم و باهم به اصطلاح هم قارّه و همسایه شدیم.
دوست دانشمند، استاد فلسفه و ادبیات عرب، نویسندۀ جامعه شناس استاد عبدالله سمندر غوریانی هروی اکنون در ایالات متحده زندگی می کند و نامی تر از آن است که نیازی به تعریف و شناسایی از سوی من داشته باشد. گاهگاهی با هم سخنی و سخنهایی داریم . گاه که در دریافت اصطلاحی درمیمانم، ازایشان می پرسم و به راستی سود می برم.
دو سه روز پیش از نهج البلاغه یاد شد و گفتم که بنده صدوده کلام حضرت را به سلیقۀ خویش از نهج البلاغه برگزیده و آن را به نثر ترجمه کرده سپس به نظم فارسی در آورده است. این کتاب با نام اخلاص عمل از سوی بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی در مشهد خراسان چاپ شده است. به جناب استاد سمندر غوریانی عرض کردم که تصاویر صفحات اخلاص عمل را در این صفحه خواهم نهاد تا به نظر ایشان برسد. نام اخلاص عمل را از حضرت مولوی گرفتم که می فرماید:
ازعلی آموز اخلاص عمل



















































چهارشنبه 28 جنوری 2009
شهر اتاوا-آصف فکرت