این سفر من به آلمان در اصل به خاطر دیدار شاهرخ فکرت بود. شاهرخ در حدود چهارده سال است که در هامبورگ زندگی می کند. چند روزی که با او بودم بسیار خوش گذشت. چه در خانه و چه در بیرون بسیار مهربانی کرد و مرا به جاهای دیدنی برد. از موزیمها دیدن کردیم، گالریها و برخی از جاهای معروف و دیدنی را دیدیم .
در هامبورگ دوستان قدیمی تشریف دارند. یکی از دوستان بسیار عزیز و مهربان استاد عبدالوهاب مددی هنرمند و موسیقیدان محبوب و معروف است. استاد مددی از قدیمی ترین دوستان من هستند که در سال 1345 خورشیدی یعنی چهل و پنج سال پیش – زمانی که من تهیه کنندۀ برنامه های ادبی و هنری رادیو بودم، با ایشان آشنا شدم و به لطف و مهربانی ایشان این دوستی تا امروز ادامه یافته است. استاد مددی انسان نجیب، فروتن، مردمدار، و در فن خویش صاحب مطالعه و دارای تحصیلات عالی است. استاد مددی هراتی است و از دودمان تیموریان نیز هست. اتفاقاً چند روز پیش والدۀ ماجدۀ شان در هرات وفات یافته بودند و بنده در مجلس ختم ایشان در هامبورگ حاضرشدم و درآنجا از کثرت شرکت کنندگان در مجلس ترحیم دریافتم که تاچه پیمانه استاد مددی با مردم روابط خوب اجتماعی دارد.
با توجه به احترام خاصی که به مددی دارم ناگزیر دستورش را اطاعت کردم و شبی را شاهرخ و ینده در خدمت ایشان و در دولتخانۀ ایشان گذرانیدیم. و تیموری وار پذیرایی شدیم.
شبی هم در خدمت دوستان همزبان گذشت. از حسن اتفاق، محفل ماهانۀ انجمن فرهنگی افغانان مقیم هامبورگ دایر بود. آقای فضل الله رضایی مدیر محترم انجمن و دوستان دیگر بنده را نیز به آن انجمن دعوت فرمودند. آقای فضل الله رضایی مرد ادیب و فاضل و از دوستان قدیمی بنده هستند. شب پرخاطره و خوشی بود. تقریباً از دوران مختلف زندگی در نخستین میهن ما کسانی در این اجتماع بودند. از دوستان کابل، هرات، دوستان ایرانی و دوستانی دیگری که برای نخستین بار خدمت شان می رسیدیم. جمعی از دوستان هنرمند ایرانی و افغان پارچه های خوبی با هم اجرا کردند و از همنوایی بسیار منظم شان معلوم بود که دوستان همزبان و همدل خیلی خوب با هم انس و الفت دارند. جناب رضایی کلمات محبت آمیزی در حق بنده گفتند و شعری هم که خودشان از وبلاگ بنده برگزیده بودند بسیار خوب قرائت کردند. از بنده نیز خواستند که کلماتی به عرض برسانم که اطاعت کردم. برخی دوستان دیگر هم مطالبی را فرمودند و اشعاری هم خواندند. چون گزارش مختصری از این شب فرهنگی را در سایت کابل ناتهــ گذاشته اند، از تکرار آن در اینجا خودداری می کنم.
در هامبورگ دوستان قدیمی تشریف دارند. یکی از دوستان بسیار عزیز و مهربان استاد عبدالوهاب مددی هنرمند و موسیقیدان محبوب و معروف است. استاد مددی از قدیمی ترین دوستان من هستند که در سال 1345 خورشیدی یعنی چهل و پنج سال پیش – زمانی که من تهیه کنندۀ برنامه های ادبی و هنری رادیو بودم، با ایشان آشنا شدم و به لطف و مهربانی ایشان این دوستی تا امروز ادامه یافته است. استاد مددی انسان نجیب، فروتن، مردمدار، و در فن خویش صاحب مطالعه و دارای تحصیلات عالی است. استاد مددی هراتی است و از دودمان تیموریان نیز هست. اتفاقاً چند روز پیش والدۀ ماجدۀ شان در هرات وفات یافته بودند و بنده در مجلس ختم ایشان در هامبورگ حاضرشدم و درآنجا از کثرت شرکت کنندگان در مجلس ترحیم دریافتم که تاچه پیمانه استاد مددی با مردم روابط خوب اجتماعی دارد.
با توجه به احترام خاصی که به مددی دارم ناگزیر دستورش را اطاعت کردم و شبی را شاهرخ و ینده در خدمت ایشان و در دولتخانۀ ایشان گذرانیدیم. و تیموری وار پذیرایی شدیم.
شبی هم در خدمت دوستان همزبان گذشت. از حسن اتفاق، محفل ماهانۀ انجمن فرهنگی افغانان مقیم هامبورگ دایر بود. آقای فضل الله رضایی مدیر محترم انجمن و دوستان دیگر بنده را نیز به آن انجمن دعوت فرمودند. آقای فضل الله رضایی مرد ادیب و فاضل و از دوستان قدیمی بنده هستند. شب پرخاطره و خوشی بود. تقریباً از دوران مختلف زندگی در نخستین میهن ما کسانی در این اجتماع بودند. از دوستان کابل، هرات، دوستان ایرانی و دوستانی دیگری که برای نخستین بار خدمت شان می رسیدیم. جمعی از دوستان هنرمند ایرانی و افغان پارچه های خوبی با هم اجرا کردند و از همنوایی بسیار منظم شان معلوم بود که دوستان همزبان و همدل خیلی خوب با هم انس و الفت دارند. جناب رضایی کلمات محبت آمیزی در حق بنده گفتند و شعری هم که خودشان از وبلاگ بنده برگزیده بودند بسیار خوب قرائت کردند. از بنده نیز خواستند که کلماتی به عرض برسانم که اطاعت کردم. برخی دوستان دیگر هم مطالبی را فرمودند و اشعاری هم خواندند. چون گزارش مختصری از این شب فرهنگی را در سایت کابل ناتهــ گذاشته اند، از تکرار آن در اینجا خودداری می کنم.
No comments:
Post a Comment